بررسی تعلیق در انشاء و تعلیق در منشأ + تفاوت با عقد مشروط

مقدمه
در حقوق مدنی ایران، «تعلیق» از جمله مفاهیمی است که در حوزهی عقود و ایقاعات بهطور خاص مطرح میشود و به دو صورت تعلیق در انشاء و تعلیق در منشأ مورد بحث قرار میگیرد. این دو نوع تعلیق در آثار و اعتبار معاملات تفاوتهای اساسی دارند. در ادامه هر یک را با تفصیل شرح میدهم:
تعلیق در انشاء
تعلیق در انشاء عقد، به این معناست که ارادهی طرفین هنوز منجر به تحقق نهایی عقد نشده و تحقق آن منوط به وقوع امر خارجی معینی در آینده است. به بیان دیگر، انشاء عقد به صورت معلق انجام میشود و تا زمانی که واقعهی مورد نظر رخ ندهد، عقد تحقق نخواهد یافت. برای مثال، تصور کنید شخصی به نام علی به دوست خود رضا بگوید: «اگر در کنکور قبول شوی، لپ تاپ خود را به تو هبه خواهم کرد.» در این جمله از فعل مستقبل استفاده شده و اراده به تحقق عقد هبه، به شرط قبولی در آینده موکول شده است. در چنین حالتی، عقد هبه هنوز منعقد نشده است؛ زیرا ایجاب و قبول، که عنصر اساسی انشاء عقد است، تحقق نیافته و به زمان آینده وابسته شدهاند.
مطابق نظر اقوی در فقه و حقوق، برخلاف دیدگاه برخی از اساتید که هر نوع تعلیق در انشاء عقد را باطل میدانند، باید قائل به تفصیل شد. تعلیق در انشاء، هرچند موجب تحقق عقد نهایی نمیشود، اما بنظر می رسد این قول و قرار به عنوان یک تعهد مقدماتی یا پیشعقد نظیر قولنامه، واجد اعتبار حقوقی است. در حقیقت، چنین تعلیقی تعهدی است برای انعقاد عقد اصلی در آینده، در صورت تحقق شرط معلقٌعلیه. بنابراین، اگرچه هنوز عقد اصلی واقع نشده، اما طرفین را به پایبندی به آن در صورت تحقق شرط، ملتزم میسازد. ( در این خصوص نظر مخالف وجود دارد )
بنابراین از حیث ماهوی، این نوع تعهد را میتوان در زمرهی عقود عهدی جای داد؛ چراکه متضمن التزام به انعقاد عقد در آینده است و تا زمان تحقق معلقٌعلیه، آثار عقد بهوجود نمیآید.
نتیجه حقوقی تعلیق در انشاء :
-
در تعلیق در انشاء عقدی تشکیل نمی شود.
-
تعلیق در انشاء به معنای عدم تحقق عقد در حال حاضر است؛
-
این تعلیق، عقد را به کلی باطل نمیکند، بلکه بهعنوان نوعی تعهد الزامآور برای آینده، میتواند معتبر باشد؛
-
تعلیق در انشاء، واجد وصف عقد عهدی است؛ نه عقد معوض یا تملیکی بالفعل.
- نکته: برخی اعتقاد به باطل بودن کلی تعلیق در انشاء دارند لیکن برخی دیگر معتقدند عقدی تشکیل نمی شود لیکن در حدود خود یک تعهد است.
تعلیق در مُنشَأ
تعلیق در منشأ به این معناست که عقد بهدرستی واقع میشود، اما تحقق آثار و نتایج آن منوط به وقوع یک امر خارجی و محتمل در آینده میگردد. به عبارت دیگر، طرفین عقد آن را با اراده کامل انشا میکنند، ولی اجرای آثار آن را مشروط به وقوع واقعهای در آینده میسازند. برای مثال: «لپ تاپم را به تو هبه کردم، اگر در امتحاناتت قبول شوی.» در این جمله، عقد هبه بهواسطهی استفاده از فعل ماضی (“هبه کردم”) واقع شده و قصد انشا وجود دارد، اما اثر آن (انتقال مالکیت) معلق بر شرطی است که در آینده ممکن است تحقق یابد یا نیابد. در این حالت، عقد به صورت منجّز انشا شده، ولی تعلیق در آثار آن راه یافته است.
تعلیق در منشأ، بهطور کلی در عقود پذیرفته شده و صحیح است، زیرا اصل در عقود، امکان اشتراط و تعلیق است مگر آنکه قانونگذار بهصراحت آن را منع کرده باشد. با این حال، قانون مدنی در برخی از موارد تعلیق در منشأ را بهصراحت باطل دانسته است :
-
ضمان نقل ذمه به ذمه : طبق ماده ۶۹۹ قانون مدنی، ضمان (که موجب انتقال دین از ذمهی مدیون به ذمهی ضامن میشود) باید به صورت منجّز واقع شود و تعلیق در آن پذیرفته نیست.
ماده 699 قانون مدنی: تعلیق در ضمان مثل اینکه ضامن قید کند که اگر مدیون نداد من ضامنم باطل است ولی التزام به تادیه ممکن است معلق باشد.
-
نکاح: بر اساس ماده ۱۰۶۸ قانون مدنی، عقد نکاح نمیتواند به طور معلق واقع شود. یعنی زوجین نمیتوانند تحقق اصل نکاح را به وقوع امری در آینده منوط کنند؛ هرچند شرطهایی درباره آثار نکاح ممکن است در قالب شروط ضمن عقد گنجانده شود، اما خود عقد باید منجّز باشد.
در نتیجه، در فقه و حقوق ایران، تعلیق در منشأ بهطور کلی صحیح و قابل پذیرش است، مگر در مواردی که قانونگذار به دلایل شرعی یا نظم عمومی، آن را منع کرده باشد.
علیهذا تعلیق در اثر عقد که از آن به تعلیق ُمنشأ تعبیر می شود موجب بطلان عقد نیست زیرا در این قسم از تعلیق، خود عقد به صورت منجز انشاء می شود و فقط آثار آن منوط به تحقق معلق علیه می گردد. بنابراین عقدی که اثر آن معلق بر تحقق امری شده است صحیح بوده و پس از حصول معلق علیه، نافذ می گردد.
تفاوت عقد معلق و عقد مشروط
عقد مشروط به عقدی اطلاق میشود که در لحظه انعقاد، ماهیت و آثار اصلی آن بهطور کامل تحقق مییابد، اما اجرای برخی از تعهدات ناشی از آن، وابسته به تحقق شرط یا شرایطی خاص است. به بیان دقیقتر، در عقد مشروط آثار عقد معلق نیست، بلکه التزام معلق است. برای نمونه، اگر در عقد بیع که اثر اصلی آن انتقال مالکیت است، توافق شود که فروشنده موظف به رنگ آمیزی ساختمان باشد. در این حالت با امضای قرارداد، مالکیت مال مورد معامله (آثار عقد بیع) فوراً منتقل میشود ولو آنکه طرف مقابل نسبت به رنگ آمیزی ساختمان اقدام ننماید. در صورتی که فروشنده از اجرای شرط خودداری کند، خریدار میتواند الزام او را از طریق مراجع قانونی درخواست نماید. و اگر این الزام نتیجهای در بر نداشته باشد، خریدار حق فسخ قرارداد را خواهد داشت.
با توجه به مطالبی که بیان شد :
- اگر انشای عقد معلق باشد نوعی پیش قرارداد است و در حد مفاد خود الزام آور و صحیح است.
- اگر منشأ معلق باشد صحیح است جز در نکاح و ضمان نقل ذمه.
- اگر التزام معلق باشد صحیح است و عقد مشروط است.
تعلیق در انحلال عقد
در یک قرارداد ممکن است طرفین توافق کنند که انحلال عقد به وقوع یک واقعه یا وضعیت خاص وابسته باشد. این نوع پیشبینی را «شرط فاسخ» یا «شرط انفساخ» مینامند. بر اساس این شرط، اگر حادثهای معین در آینده رخ دهد، عقد بهطور خودکار و بدون نیاز به اقدام جداگانهای از سوی طرفین، منحل خواهد شد. به بیان دیگر، در حالیکه عقد از ابتدا بهطور کامل و منجز منعقد میشود، بقای آن به تحقق نیافتن یک وضعیت معین وابسته میگردد و در صورت تحقق آن وضعیت، انفساخ به صورت قهری و بدون تشریفات صورت میگیرد. این نوع تعلیق در انحلال، ابزاری حقوقی برای مدیریت ریسک و شرایط خاص در قراردادها به شمار میرود که از منظر حقوقی نیز صحیح است.
شرط فاسخ در واقع اقاله معلق عقد است زیرا اقاله انحلال عقد با تراضی طرفین است و در شرط فاسخ نیز طرفین عقد با تراضی شرط مزبور را درج میکنند تا هر زمان که رخ دهد، عقد منحل شود و بنابراین در متن عقد نوعی اقاله معلق آن عقد را نیز درج میکنند. اگر معلق علیه حاصل شود. اقاله معلق ایشان کارساز و مؤثر میشود و موجب انحلال عقد می شود. شرط فاسخ در واقع میتواند به عنوان نوعی اقاله معلق در قرارداد تلقی شود؛ چرا که ماهیت اقاله، انحلال عقد به تراضی طرفین است، و در شرط فاسخ نیز طرفین با توافق قبلی، پیشبینی میکنند که در صورت وقوع یک امر خاص در آینده، عقد بهصورت خودکار منفسخ گردد. به بیان دیگر، طرفین در زمان انعقاد عقد، در دل همان قرارداد، توافقی را وارد میکنند که در صورت تحقق یک وضعیت معین (معلقٌعلیه)، عقد منحل شود. این توافق پیشینی همانند اقالهای است که اثر آن معلق بر وقوع یک شرط خارجی شده است. بنابراین، اگر آن وضعیت یا حادثه مورد نظر تحقق یابد، این اقالهی معلق نیز فعال شده و بهطور قهری، موجب انفساخ عقد خواهد شد.
نکته مهم : طرفین باید مدت معلومی برای شرط فاسخ تعیین کنند؛ در غیر این صورت شرط و عقد هر دو باطل اند.