Picture of حسین جواهری
حسین جواهری
شماره تماس: 09127111049 / شماره پروانه: ۷۶۴۵۷

فهرست مطالب

مفهوم اعتراض ثالث

آرای محاکم آثار مستقیمی را متوجه اصحاب دعوا و دیگر اشخاص می کند. یعنی ممکن است به نسبت برای اشخاصی که جزیی از دعوا نبودند هم تسری پیدا کند. در اینطور موارد علاوه بر طرفین دعوی، آرای صادره وضعیت حقوقی جدیدی نسبت به افرادی که در دعوی نبوده اند ایجاد می نماید و رسمیت دارند. به همین جهت قانون گذار روشی را پیشبینی نموده است که در چنین شرایطی اشخاص ثالث (یعنی افرادی که در دعوی نبودند اما حکم صادره بر آن ها تاثیر می گذارد) بتوانند نسبت به حکم صادره اعتراض نمایند. این اعتراض در قوانین ایران به اعتراض ثالث شهرت دارد.

اعتراض شخص ثالث یکی از روش های فوق العاده شکایت از رای دادگاه است که در قانون آیین دادرسی مدنی پیش بینی شده است.

معترض ثالث کیست

همانطور که در فوق بیان شد افرادی که در دعوی نبودند اما حکم صادره بر آن ها تاثیر می گذارد می توانند به رای صادره اعتراض نمایند. به عبارتی دیگر شخصی که به رایی اعتراض ثالث می کند نباید در شمار اصحاب دعوی باشد. مثلا شرایطی را فرض کنید که شخص الف و ب درخصوص مالکیت آپارتمان به اختلاف رسیده اند و دادگاه حکم به نفع الف صادر می کند در صورتی که سابقا به موجب موبایعه نامه شخص ج ملک متنازع فیه را خریداری نموده است. در این حالت شخص ج می تواند با ارائه اسناد و مدارک نسبت به حکم صادره اعتراض نماید.

بدیهی است مانند سایر دعاوی در اعتراض ثالث نیز خوهان که همان معترض ثالث است باید در دعوی ذی نفع باشد.

اعترض ثالث توسط نماینده یکی از اصحاب دعوی

چنانچه شخص در جریان دادرسی حاضر باشد آن شخص نمی تواند بعدا به رای صادره اعتراض ثالث نماید. مثلا در زمان مدیریت شخص الف علیه شرکت طرح دعوی می شود و پس از صدور حکم مدیر شرکت تغییر می کند. در این مثال مدیر جدید شرکت نمی تواند نسبت به رای صادره اعتراض ثالث نماید.

یا شرایطی را فرض کنید که ولی یا قیم طفل به نمایندگی از او در دعوی حضور داشته است؛ در این شرایط طفل پس از خروج از حجر و رسیدن به سن رشد نی تواند به حکم صادره اعتراض ثالث نماید. البته باید توجه داشت که ولی، وکیل و قیم که به نمایندگی در دعوی حضور داشته است با جمع شرایط می تواند بالاصاله اعتراض ثالث کند زیرا مشارالیهم جز اصحاب دعوی نبودند و صرفا سمت نمایندگی داشته اند.

اوصاف اعتراض ثالث

مستفاد از ماده 417 قانون آیین دادرسی مدنی اعتراض ثالث به هر جهتی می تواند طرح گردد و مهم آن است که رای صادره خلاف حقوق شخص ثالث باشد. ماده مذکور بیان داشته است که:

ماده 417 قانون آیین دادرسی مدنی: اگر در خصوص دعوایی رایی صادره شود که به حقوق شخص ثالث خللی وارد اورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، می‌تواند نسبت به آن رای اعتراض نماید.

همچنین مستند به ماده 418 قانون مذکور شخص ثالث حق دارد به هر گونه رای صادره از دادگاههای عمومی، انقلاب و تجدیدنظر اعتراض نماید و نسبت به حکم داور نیز کسانی که خود یا نماینده آنان در تعیین داور شرکت نداشته اند می‌توانند به عنوان شخص ثالث اعتراض کنند.

مهلت اعتراض ثالث

اعتراض ثالث مقید به مهلت نمی باشد لیکن در هر زمان امکان پذیر است. البته مهلت اعتراض ثالث نسبت به آرای دیوان عدالت اداری محدود به دو ماه از تاریخی ات که شخص ثالث از مفاد رای صادره مطلع می شود.

نکته: اعتراض شخص ثالث قبل از اجرای حکم مورد اعتراض، قابل طرح است و بعد از اجرای آن در صورتی می توان اعتراض نمود که ثابت شود حقوقی که اساس و ماخذ اعتراض است به جهتی از جهات قانونی ساقط نشده باشد.

آرای قابل اعتراض ثالث

همانطور که بیان شد مانند سایر دعاوی در اعتراض ثالث نیز خوهان که همان معترض ثالث است باید در دعوی ذی نفع باشد لذا باید توجه داشت که اعتراض ثالث در صورتی امکان پذیر است که تمام یا بخشی از رای صادره خلاف حقوق معترض ثالث باشد. آرای زیر قابل اعتراض ثالث می باشد:

  • آرای محاکم حقوقی
  • آرای محاکم انقلاب
  • آرای محاکم خانواده
  • آرای محاکم تجدید نظر
  • آرای دیوان عدالت اداری
  • رای قاضی شورای حل اختلاف
  • آرای داوری
  • تمام احکام و تمام قرارها
  • امور حسبی

آرای غیرقابل اعتراض ثالث

  • گزارش اصلاحی (زیرا گزارش اصلاحی رای نمی باشد و صرفا صلحی است که بین طرفین منعقد گردیده)
  • تصمیمات محاکم (مانند تاخیر وقت رسیدگی، تجدید جلسه و امثالهم)
  • احکام کیفری (البته با توجه به رویه و نظر برخی از حقوقودانان اگر حکم کیفری جنبه مالی داشته باشد با جمع شرایط قابل اعتراض ثالث است)
  • آرای دیوان عالی کشور (زیرا در دیوان رسیدگی ماهیتی صورت نمی گیرد البته در صورت تایید همچنان قابل اعتراض می باشد)

اقسام اعتراض ثالث

الف) اعتراض ثالث اصلی: اعتراض اصلی عبارتست از اعتراضی که ابتدا از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد. (مانند مثالی که ذیل بخش معترض ثالث کیست بیان گردید) اعتراض اصلی باید به موجب دادخواست و به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رای مورد اعتراض باشد. این دادخواست به دادگاهی تقدیم می‌شود که رای قطعی معترض عنه راصادر کرده است.

ب) اعتراض طاری: عبارتست از اعتراض یکی از طرفین دعوا به رایی که سابقا در یک دادگاه صادر شده و طرف دیگر برای اثبات مدعای خود، در اثنای دادرسی آن رای را ابراز نموده است. اعتراض طاری در دادگاهی که دعوا در آن مطرح است بدون تقدیم دادخواست به عمل خواهد امد، ولی اگر درجه دادگاه پایین تر از دادگاهی باشد که رای معترض عنه را صادر کرده، معترض دادخواست خود را به دادگاهی که رای را صادر کرده است تقدیم می نماید. در صورت وصول اعتراض طاری از طرف شخص ثالث چنانچه دادگاه تشخیص دهد حکمی که درخصوص اعتراض یادشده صادر می‌شود موثر در اصل دعوا خواهد بود، تا حصول نتیجه اعتراض، رسیدگی به دعوا را به تاخیر می اندازد. در غیر این صورت به دعوای اصلی رسیدگی کرده رای می دهد و اگر رسیدگی به اعتراض برابر ماده با دادگاه دیگری باشد به مدت بیست روز به اعتراض کننده مهلت داده می‌شود که دادخواست خود را به دادگاه مربوط تقدیم نماید. چنانچه در مهلت مقرر اقدام نکند دادگاه رسیدگی به دعوا را ادامه خواهد داد.

اثر تعلیقی اعتراض ثالث

اعتراض ثالث موجب تاخیر اجرای حکم قطعی نمی‌باشد مگر در مواردی که جبران ضرر و زیان ناشی از اجرای حکم ممکن نباشد. در این صورت دادگاه رسیدگی کننده به اعتراض ثالث به درخواست معترض ثالث پس از اخذ تامین مناسب قرار تاخیر اجرای حکم را برای مدت معین صادر می کند. این قرار برای مدت معین صادر می شود و قابل تمدید است در این حالت قاضی می تواند برای تمدید آن تامین را افزایش دهد یا آنکه تامین جدید اخذ نماید.

لازم به ذکر است که اگر اعتراض ثالث به موجب رای قطعی رد شود، شخص محکوم له که از توقیف اجرای حکم متضرر شده است می تواند با طرح دعوی خسارات وارده را مطالبه نماید.

اعتراض به نتیجه اعتراض ثالث

  • چنانچه از دادگاه بدوی صادر شود می تواند قابل تجدیدنظر باشد
  • چنانچه از دادگاه تجدیدنظر صادر شود قابل تجدیدنظر نمی باشد
  • می تواند قابل فرجام باشد
  • می تواند قابل اعاده دادرسی باشد
  • می تواند قابل اعتراض ثالث باشد (غیر از اصحاب دعوی سابق)
شبکه های اجتماعی: