مفهوم حیازت مباحات در حقوق
منظور از مباحات در حقوق
مباحات در حقوق به اموالی یا اعمالی اطلاق میشود که مالک مشخصی ندارند و استفاده از آنها برای همه افراد مجاز است، مگر اینکه قانون یا شرع محدودیتی ایجاد کرده باشد. مفهوم مباحات ریشه در فقه اسلامی دارد و در حقوق ایران نیز جایگاه مشخصی دارد. وفق ماده 27 قانون مدنی، مباحات به اموالی اطلاق می شود که اولاً فاقد مالک خاص باشد و ثانیاً امکان تملک یا بهره برداری از آن بر طبق قانون وجود داشته باشد. به بیان دیگر اموالی که ملک اشخاص نمیباشد و افراد مردم میتوانند آنها را مطابق مقررات مندرجه در این قانون و قوانین مخصوصه مربوط به هر یک از اقسام مختلف آنها تملک کرده و یا از آنها استفاده کنند، مباحات نامیده میشود. مثل اراضی موات، یعنی زمینهایی که معطل افتاده و آبادی و کشت و زرع در آنها نباشد.
ماده 27 قانون مدنی:
اموالی که ملک اشخاص نمیباشد و افراد مردم میتوانند آنها را مطابق مقررات مُندرجه در این قانون و قوانین مخصوصه مربوطه به هر یک از اقسام مختلفه آنها تَمَلُک کرده و یا از آنها استفاده کنند مُباحات نامیده میشود مثل اراضی مَوات یعنی زمین هائی که معطل افتاده و آبادی و کشت و زَرع در آنها نباشد.
تفاوت مباحات، با اموال و مشترکات عمومی این است که دولت یا اشخاص حقوقی حقوق عمومی مالک مشترکات عمومی هستند و اشخاص خصوصی نمی توانند مالک آن ها گردند، در حالی که مباحات مالکی ندارند، هر چند که تحت نظارت دولت می باشند و دولت می تواند به موجب مقررات آن ها را تملک کند یا به دیگران اجازه دهد که با شرایطی آن ها را تملک نمایند. (صفایی، سید حسین، اشخاص و اموال، ج 1، ص 216، تهران، انتشارات میزان.)
ارکان اصلی اموال مباح
از این تعریف میتوان به دو رکن اصلی اموال مباح پیبرد:
۱- فاقد مالک خاص بودن ( نداشتن مالک)
۲- امکان تملک یا انتفاع از آنها بر طبق قانون
به موجب ماده ۹۲ قانون مدنی که که در ارتباط با با حق انتفاع از مباحات آمده بیان نموده که هر کس میتواند با رعایت قوانین و نظامات راجعه به هریک از مباحات از آنها استفاده نماید.
ماده ۹۲ قانون مدنی:
هر کس میتواند با رعایت قوانین و نظامات راجِعه به هر یک از مُباحات از آنها استفاده نماید.
البته در نظام کنونی استفاده از بیشتر مباحات شایع، مانند زمین و آب، در نظارت کامل دولت می باشد. ضمن آنکه مطابق اصل ۴۵ قانون اساسی انفال و ثروتهای عمومی، از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانهها و سایر آبهای عمومی، کوهها، درهها، جنگلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث و اموال مجهول المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود، در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید.
انواع مباحات
مباحات را می توان در یک تقسیم بندی به دو نوع تقسیم نمود:
1- مباحات بالاصل
مباحاتی که سابقه تملک اشخاص نسبت به آنها معلوم نیست. مانند مرغی که شکار میشود و مرواریدی که از دریا غواص پیدا کرده است. که شکار این گونه حیوانات موجب تملک است.
2- مباحات بالعرض
مباحاتی که سابقه تملک اشخاص نسبت به آنها معلوم است، ولی بعداً به صورت مباحات در آمده است. مانند اموالی که مورد اعراض مالک قرار گرفته باشد. اموالی که سابقه تملک دارد و مورد اعراض مالک آنها واقع شده، مانند مالی که در دریا بر اثر غرق کشتی به اعماق دریا میرود ومالک آن نوعاً در اینگونه موارد اعراض مینماید را، مال بلا صاحب هم میگویند. بنابراین مالی که در دریا غرق شده و مالک از آن اعراض کرده است مال کسی است که آن را بیرون بیاورد و آنچه که آب به ساحل میاندازد، ملک کسی است که آن را حیازت نماید. البته گاهی اوقات اموال بلا صاحب با اموال مجهول المالک اشتباه میشود، اما باید توجه داشت که به موجب ماده ۲۸ قانون مدنی اموال مجهول المالک با اذن حاکم یا ماذون از قبل او به مصرف فقرا میرسد.
معنا و مفهوم حیازت
«حوز»، در لغت، به معنای جمع کردن و ضمیمه ساختن است. و هر کس چیزی از مال و غیر آن را به خودش ضمیمه کند می گویند: «اجازه» یعنی حائز آن شد (المصباح المنیر؛ لسان العرب، ذیل مادّه «حوز»). «حیازت» در اصطلاح عبارت است از دست گذاشتن بر چیزی و مسلط شدن بر آن، و مرادف «قبض» می باشد (حاشیه الدسوقی، ج 4، ص 233؛ القوانین الفقهیه، ص 328). حیازت در اصطلاح حقوقی به معنای تصرف و وضع ید یا مهیا کردن وسایل تصرف و استیلاء است. این امر در ماده 146 قانون مدنی ذکر شده است.
ماده 146 قانون مدنی:
مقصود از حیازَت، تصرف و وضع یَد است یا مُهیا کردن وسایل تَصرُف و اِستیلا.
معنا حیازت مباحات
حیازت مباحات اصطلاحی در فقه و حقوق است و به معنای تصرف مالکانه در اموال مباح منقول میباشد. و حیازت مباحات،در اختیار گرفتن مال منقول مباح گفته میشود. به بیانی ساده تملک اموال آزاد و بدون مالک را حیازت مباحات می گویند مثل صید ماهی های دریا. اما به بیانی تخصصی تر باید گفت که مباحات توسط «حیازت» تملک می شود و برابر ماده ۱۴۶ قانون مدنی: «مقصود از حیازت تصرف و وضع ید است یا مهیا کردن و سایل تصریف و استیلاء» حیازت مباحات به تناسب انواع آن متفاوت است و مطابق ماده ۱۴۷ قانون مدنی :«هر کس مال مباحی را با رعایت قانون مربوطه به آن حیازت کند مالک آن می شود.»
حیازت مباحات عمل حقوقی است و در صورتی سبب تملک میشود که به این قصد انجام شود. بنابراین اگر افراد قبیلهای برای اقامت چند هفته خود زمینی را مسطح و آباد سازند و وسایل تصرف در آب مباحی را فراهم سازند، چون قصد تملک ندارند، مالک آن زمین یا آب نخواهند شد. همچنین تصرف نظامیانی که برای ایجاد اردوی موقت در زمینی هستند، برای آنها مالکیت ایجاد نمیکند.
مفهوم تحجیر در مبحث حیازت مباحات
حجیر در حقوق و فقه به معنای علامتگذاری یا احیا کردن زمینهای موات (زمینهای بدون مالک و بدون بهرهبرداری) به منظور ادعای حق اولویت برای تصرف و مالکیت آن است. تحجیر یکی از روشهایی است که افراد میتوانند با انجام آن حق تقدم خود را برای مالکیت زمینهای بدون صاحب اعلام کنند، اما مالکیت کامل محسوب نمیشود.
ماده 142 قانون مدنی:
شروع در احیاء از قبیل سنگ چیدن اطراف زمین یا کندن چاه و غیره تَحجیر است و موجب مالکیت نمیشود ولی برای تَحجیر کننده ایجاد حق اولویت در احیاء مینماید.
تحجیر در لغت به معنای سنگ چین کردن آمده و حق الویت در حیازت مباحات ایجاد می نماید. به بیانی ساده، در حقوق به عملی که عادتاً برای شروع احیا انجام می شود می گویند مثل فنس کشی اطراف زمین. به عبارت دیگر اقدامات مقدماتی از ناحیه اشخاص که منتهی به حیازت نشده است را اصطلاحاً «تحجیر» گویند.در همین رابطه ماده ۱۴۸ قانون مدنی مقرر داشته است :
ماده ۱۴۸ قانون مدنی:
هر کس در زمین مباح نهری بکند و متصل کند به رودخانه، آن نحر را احیا کرده و مالک آن نهر می شود ولی مادام که متصل به رودخانه نشده است، تحجیر محسوب است.
تحجیر در زمینهای ملی و دولتی باید با رعایت قوانین خاص انجام شود، و در برخی موارد ممکن است تحجیر بدون مجوز قانونی معتبر نباشد.
شرایط تحجیر: 1. زمین باید موات باشد (بدون مالک و بدون استفاده). 2. فردی که اقدام به تحجیر میکند، باید قصد احیا و استفاده داشته باشد. 3. زمان معقولی برای تکمیل احیا وجود دارد؛ در غیر این صورت، حق تحجیر ممکن است از بین برود.
تفاوت تحجیر و احیا
- تحجیر: اقدامات اولیه برای آمادهسازی زمین، مانند علامتگذاری یا مسدود کردن زمین.
- احیا: بهرهبرداری عملی از زمین، مانند زراعت، ساختوساز، یا کاشت درخت. مالکیت کامل زمین موات تنها با احیا بهدست میآید، نه با تحجیر.
حیازت مباحات توسط صغیر یا مجنون
نکته قابل توجه آن است که صغیر ممیز و سفیه هم میتوانند مباحات را حیازت کنند، اما صغیر غیرممیز و مجنون به دلیل فقدان قصد، نمیتوانند مباحات را حیازت کنند. بنابراین حیازت دارای دو رکن مادی و معنوی می باشد که رکن مادی حیازت با یکی از این دو امر محقق میشود: ۱- تصرف و وضع ید یا استیلای بر مال با امکان تصرف و انتفاع. ۲- مهیا کردن وسایل تصرف و استیلاء. ضمن آنکه رکن معنوی حیازت با قصد تملک حاصل میشود، خواه از سوی شخص متصرف انجام شود یا از سوی کسی که او را مامور به تصرف و احیاء کرده است.