Picture of حسین جواهری
حسین جواهری
شماره تماس: 09127111049 / شماره پروانه: ۷۶۴۵۷

فهرست مطالب

پیشگفتار

شناخت درست احکام صادره از سوی دادگاه ها امری مهم و حائز اهمیت می­باشد. مهم ترین مرحله دادرسی، اجرای حکم است زیرا هدف نهایی تشکیل جلسه رسیدگی اجرای قانون و به تبع آن اجرای حکم است. به منظور اجرای حکم در دادگاه، ابتدا می­بایست حکم صادره قطعی شود. به طور کلی احکام صادره به دو دسته حکم قطعی و حکم غیرقطعی تقسیم می­شوند. آرایی که با صدور و قطعیت آن، دعوی مختومه می­گردد و به مرحله اجرای حکم می­رسد را رای قاطع یا به عبارتی دیگر حکم قطعی می­نامند.

حکم قطعی چیست؟

احکام قطعی به آرایی گفته می­شود که مراحل بدوی و تجدیدنظر را گذرانده باشد و یا به دلیل انقضای مهلت تجدیدنظرخواهی به قطعیت رسیده باشد و یا قابل تجدیدنظر نبوده باشد. در این مواقع است که با صدور رای از دادگاه بدوی یا تجدیدنظر قانونا به این آراء، آرای قطعی گفته می ­شود. نکته: پس از قطعیت رای، حکم قابل اجرا می­باشد مگر آنکه قانونگذار به نحو دیگری مقرر نموده باشد.

ملاک تشخیص قطعیت حکم

حکم قطعی، حکمی است که قابل هیچ کدام از طرق عادی شکایت نباشد. (مانند واخواهی ، تجدید نظرخواهی). طرق عادی شکایت از رای روش هایی است که اعمال آن ها اصولا محدود به موضوعات و جهات خاص نمی­باشد که عبارت است از: 1- واخواهی 2- تجدیدنظرخواهی طرق فوق العاده شکایت از رای روش هایی است که اعمال آن ها یا محدود به موضوعات یا جهات خاص شده است که عبارت اند از: 1- فرجام خواهی 2- اعاده دادرسی 3- اعتراض ثالث به همین جهت قانونا برای تشخیص حکم قطعی از حکم غیرقطعی ملاکی ارائه شده است که آیا می­شود از حکم صادر شده شکایت ( یعنی واخواهی و تجدید نظرخواهی) کرد یا خیر. که اگر نتوان شکایت کرد، آن حکم قطعی است. ولی اگر بتوان شکایت کرد حکم غیر قطعی می­باشد.

اصل قطعیت آرا

مستند به ماده 5 قانون آیین دادرسی مدنی اصل بر قطعی بودن آرای حقوقی است. قانونگذار در این ماده بیان نموده است:
ماده 5 قانون آیین دادرسی مدنی: «آرای دادگاهها قطعی است مگر در موارد مقرر در باب چهارم این قانون یا در مواردی که به موجب سایر قوانین قابل نقض یا تجدیدنظر باشند.»
البته گرچه قانونگذار در ظاهر اصل را بر قطعیت آرا گذاشته است، اما علی­رغم تصریح به اصل قطعیت، اکثر قریب به اتفاق آرا را قابل تجدیدنظر دانسته است. در واقع قانونگذار با این مقرره اقدام به تخصیص اکثر کرده است. بنابراین از حیث عملی، اصل بر تجدیدنظرپذیری آرا می­ باشد.

آرای قابل تجدیدنظر

احکام زیر قابل درخواست تجدیدنظر می‌باشد: 1.در دعاوی مالی که خواسته یا ارزش آن از سه میلیون ریال متجاوز باشد.
  • نکته: آرای صادره دعاوی که خواسته یا بهای خواسته تا سه میلیون ریال باشد قطعی است.
  • نکته: ملاک بهای خواسته از حیث تجدیدنظرخواهی، بهایی است که خواهان در دادخواست مقوم نموده است.
  • نکته: در صورت افزایش یا کاهش خواسته، ملاک تجدیدنظرخواهی خواسته جدید ملاک است.
2. کلیه احکام صادره در دعاوی غیرمالی. 3. حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد.
  • نکته: مستند به ماده 429 قانون آیین دادرسی کیفری، در مواردي كه رأي دادگاه توأم با محكوميت به پرداخت ديه، ارش يا ضرر و زيان است، هرگاه يكي از جنبه‌هاي مزبور قابل تجديدنظر يا فرجام باشد، جنبه‌هاي ديگر رأي نيز به تبع آن، حسب مورد قابل تجديدنظر يا فرجام است.
  • نکته: اگر خسارات در ضمن دادخواست دعوای اصلی یا در جریان رسیدگی به دعوای اصلی مطالبه شده باشد قابلیت تجدیدنظرخواهی از آن ها تابع موضوع اصلی دعوا است.
4. احکام مستند به اقرار در دادگاه یا مستند به رای یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتبا رای آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند قابل درخواست تجدیدنظر نیست مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادر کننده رای. 5. قرارهای قاطع دعوی که عبارت اند از: رد دعوی، عدم استماع دعوی، سقوط دعوی، ابطال دادخواست، رد دادخواست
  • نکته1: قرار رد دادخواست چنانچه توسط قاضی صادر شده باشد قابل تجدیدنظرخواهی می­باشد و چنانچه توسط دفتر دادگاه صادر شده باشد ظرف 10 روز در نزد قاضی همان شعبه قابل اعتراض می­باشد.

چنانچه دادگاه حکمی را قابل تجدیدنظر یا غیرقابل تجدیدنظر اعلام نماید

ممکن است در ذیل دادنامه ایی دادگاه بدوی درخصوص رای صادره از جهت تجدیدنظرخواهی یا قطعی بودن آن اظهار نظر نماید اما باید توجه داشت که توصیف دادگاه قطعی نمی­باشد لذا چنانچه از حکم صادره تجدیدنظرخواهی انجام شود مستفاد از نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه به شماره 7/5071 مورخ 1373/08/10دادگاه باید تشریفات تجدیدنظرخواهی مانند رفع نقص و تبادل لوایح را انجام دهد.  
شبکه های اجتماعی: